سلام دوستان
لطفا این پست را بخوانید ===> آذرکده
واقعا بعد از انقلاب چقدر تحولات +؟ داشتیم
آورده اند روزی میان یک ماده شتر و فرزندش گفت و گویی به شرح زیر صورت گرفت :
بچه شتر : مادر جون چند تا سوال برام پیش آمده است . آیا می تونم ازت بپرسم ؟
شتر مادر : حتما عزیزم . چیزی ناراحتت کرده است ؟
بچه شتر : چرا ما کوهان داریم ؟
...شتر مادر : خوب پسرم . ما حیوانات صحرا هستیم . در کوهان آب و غذا ذخیره می کنیم تا در صحرا که چیزی پیدا نمی شود بتوانیم دوام بیاوریم .
بچه شتر : چرا پا های ما دراز و کف پای ما گرد است ؟
شتر مادر : پسرم . قاعدتا برای راه رفتن در صحرا و تندتر راه رفتن داشتن این نوع دست و پا ضروری است .
بچه شتر : چرا مژه های بلند و ضخیم داریم ؟ بعضی وقت ها مژه ها جلوی دید من را می گیرد .
شتر مادر : پسرم این مژه های بلند و ضخیم یک نوع پوشش حفاظتی است که چشم هاى ما را در مقابل باد و شن های بیابان محافظت می کنند .
بچه شتر : فهمیدم . پس کوهان برای ذخیره کردن آب است برای زمانی که ما در بیابان هستیم . پاهایمان برای راه رفتن در بیابان است و مژه هایمان هم برای محافظت چشم هایمان در برابر باد و شن های بیابان است !
بچه شتر : فقط یک سوال دیگر دارم !
شتر مادر : بپرس عزیزم .
بچه شتر : پس ما در این باغ وحش چه غلطی می کنیم ؟
تحت تاثیر قرار گرفتم نوشت: بیابانم آرزوست
جکِ؟ آرمانی! :یه روز یه ترکه و یه فارسه و یه لره و یه اصفهانیه و یه رشتیه و یه بلوچه و یه آبادانیه و یه مشهدیه و یه قزوینیه و یه کرده و یه مازنیه و یه یزدیه و یه کرمانیه و یه شیرازیه و یه جنوبیه و یه شمالیه و یه … دست در دست هم می دن و دریاچه ارومیه رو از خشک شدن نجات می دن.
حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو
موی ژلی ،ابرو کوتاه ،زبون دراز ، واه واه واه
نه سیما جون ،نه رعنا جون
نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود
تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !
باباش می گفت : حسنی می ری به سر بازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم
به دخترا دل می بازی ؟ !
نه نمی دم نه نمی دم
کاهش شدید آمار جرم در ماه رمضان نشان می دهد مجرمین همان موءمنین هستند؟
آیت الشیطان جحیمی
نکرتانه : نقش منفی با بزاست!! گرگا آدم شدن
اعتراف کرد نوشت : نکرتانه به تقلید از گرمکانه
بزرگ بود
و از اهالی امروز بود
و با تمام افق های باز نسبت داشت
و لحن آب و زمین را چه خوب می فهمید . . .
با عرض تسلیت خدمت شما دوستان و مخاطبان گرامی باید به اطلاعتان برسانم که دکتر علی نکرت شریعتی چندی پیش طی یک عملیات انتحاری یا انتهاری ( شایدم عنطحاری ) توسط فعالان سیاسی و دوستان عزیز تر از جان به قتل رسید. و آخرین اثری که از دکتر به جا مانده است این جمله تاریخی , سیاسی , اجتماعی و . . . است :
ئشتذخخقشئ نشقیشد ناخیشئخ ذخنخساشئ .
یخنفخق شمهدشنقشفث ساشقهشفه.
منتها چون احتمالا قاتل وقت زیادی واسه نوشتن وصیت نامه به دکتر نداده . دکتر هم وقت نکرده که زبان کی برد رو چک کنه و آلت شیفت رو نزده!
فوقع ما وقع .
از خداوند منان برای دکتر طلب مغفرت و برای شما دوستان عزیز صبر وافر مسئلت می نمایم.
همچنین به دلیل مسائل امنیتی , اقتصادی و حیثیتی از گرفتن مراسماتی از جمله : ختم اول (خانواده پدری ) , ختم دوم ( خانواده مادری) , ختم سوم ( خانواده همسر ) , ختم چهارم ( دوستان و آشنایان و مشاهیر و عوام ) , سوم زنانه , هفتم , چهلم , سور خوران و . . . معذوریم.
از تمامی عزیزانی که اعلامیه ترحیم دکتر را مطالعه کردند متشکریم.
از طرف بازماندگان
خدایا! به خاطر تمام چیز هایی که دادی , ندادی ! دادی پس گرفتی ! ندادی بعدا دادی , ندادی بعدا می خوای بدی , دادی بعدا میخوای پس بگیری , داده بودی و پس گرفته بودی , اگه بدی پس میگیری , پس گرفتی بعدا می خوای بدی , اگه می دادی پس می گرفتی , نداده بودی فکر می کردم دادی و پس گرفتی! شـــکـــر!!
فرازی از مناجات دکتر علی نکرت شریعتی در زمان تحصیلات ابتدائی
تق تق تق . . .
ـ شنگول و منگول : کیه؟
ـ؟؟ : منم منم مادرتون . . .
ـ شنگول و منگول : آخ جون مامان اومد . . ( در رو باز میکنن )
ـ؟؟ : خاک بر سرتون! دکتر علی نکرت شریعتی هستم از نیروی انتظامی! بچه ها بریزید تو دیشاشونو جمع کنید .
یکی از خاطرات دکتر علی نکرت شریعتی زمانی که رئیس پاسگاه بود
ارزش سهام مخابرات ۸۰ ذرصد کاهش می یابد.
دکتر علی نکرت شریعتی