آلوده

نکرت

آلوده

نکرت

یاد ننگین من


یـــاد غمگین مرا یاد تو تسکین می کرد



خـواب سنگین مرا یاد تو رنگین می کرد


یار غمگین ز درت راندی و زان پس دیگر
یـاد ننـگین مـرا یـاد تـو غمگیـن می کرد



دوست گفت نوشت : نه رباعی و نه دو بیتی , به قول کورش عزیز : دوتا بیتی 

ژولیده

ژولـیـده رخـت کـرده بـرون از ره دیـنم


ای وای بـه من گر رخ تو شانه ببینم



در صومـعه از من بربودی دل و دین را


هـیـهـات اگـرت بـر در مـیـخـانه ببینم







شان نزول نوشت : تو مشاعره به کمبود ژ برخوردیم . دست ب کار شدیم


جراید نوشت : بدون شرح