آلوده

نکرت

آلوده

نکرت

افسار گسسته


میگن شیطون به هر کَس میزنه گول
چه دانـا و چـه بـیـنـا و شَـل و شول


مـو خـود خـواهُـم بـرایُـم افـکـنـه دام


به فرمونش رَوُم چون گوسفند , رام



نــدونُـم ایـن چــه بـخـتـیـه مــو دارُم


بــه مــو گـویـه بــرو , کـاریـت ندارُم



دلا از چـه تـو ایـنقد خار و خَس بی؟


بَــرِ ابــلیس کـارِت بـی گُـسَس بی!



بَــریـد از مـو به سـوی خـالِقُم پِـیـک


دگــر ابـلـیـس کِـی سـرداده لبـیـک؟



الا ای خــــالــــق دانــــای اســــرار


نـــدانـی نَـکرَتَت بُگسَسته افســار؟



بــه آغـوشش بـگـیـر و سـر نهانـش


ز افــکــار پــلــیــدش وا نــهــانــش



بار اولم بود نوشت :اولین مثنویه عمرمو سرودم 

لهجه دار بود؟ نوشت : لهجه حاکم بر متن از تاثیرات مطالعه اخیر اشعار بابا طاهر بود

وزنش مشکل داره نوشت : خودم میدونم

اسم دیوانم خوبه ؟ نوشت : مثنوی نکروی

کمال همنشین در من اثر کرد نوشت : با تشکر از امید عزیز , کوروش عزیز , حمید عزیز , قوی سپید عزیز و بانو مهستی عزیز که سروده های زیباشان ما را مشوق شد و استارت زدیم 


 دلتنگ نامه : پیش هم بودن اگر دیروز ها لطفی نداشت . . ارزش دیروز را امروز باور میکنم